معاونت پژوهش مدرسه علمیه کوثر تویسرکان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

گزارش نشست علمی،پژوهشی با موضوع :بررسی نقاط قوت وضعف پژوهشی واحد آموزشی کوثر تویسرکان

02 دی 1394 توسط منتظز ظهور

گزارش نشست علمی،پژوهشی با موضوع :بررسی نقاط قوت وضعف پژوهشی واحد آموزشی کوثر تویسرکان

همزمان با فرارسیدن هفته پژوهش به همت معاونت پژوهش حوزه علمیه کوثر تویسرکان هم اندیشی علمی پژوهشی با موضوع:بررسی نقاط ضعف وقوت پژوهشی این واحد آموزشی در تاریخ 15/9/1394وبا حضور برخی از اعضای شورای پژوهشی واساتید وبرخی از طلاب ونخبه های پژوهشی واحد آموزشیبرگزار شد؛در این جلسه برخی از اساتید و طلاب به ارائه نظرات وپیشنهاداتی در خصوص پیشرفت برنامه های پژوهشی واحد آموزشی پرداختند .که اهم موارد عبارتنداز:1:با توجه به نامگذاری هفته ی پژوهش به طور مشخص مقرر شد برخی از اساتید وطلاب به بررسی سیره علمی،عملی امام رضا(علیه السلام) با محوریت کتاب عیون الاخبار امام رضا(علیه السلام) بپردازند2:کارگاه آشنایی با تحقیق میدانی در این هفته برگزار شودواز اساتید دانشگاه دعوت بعمل آید.3:درهمه ی روزهای این هفته طلاب پژوهشگر به ارائه مقالات خود در صبحگاه بپردازند 4:کلاس های آموزش اصول وشیوه های نگارش وانجام تحقیقات بویژه تحقیق پایانی بیشتربرگزار شود 5:کرسی های آزاداندیشی با محوریت وحدت حوزه ودانشگاه،وحدت شیعه واهل تسنن و..برگزار شود 6:اساتید به معرفی سایت ها ومنابع اینترنتی معتبر بیشتر بپردازندو…

 نظر دهید »

گزارش کرسی آزاد اندیشی

02 دی 1394 توسط منتظز ظهور

موضوع کرسی آزاد اندیشی :شبکه های اجتماعی تلفن همراه مفید وکارآمد یا مضرومخرب
استان:همدان مدرسه علمیه : کوثر استاد¬ارائه¬کننده : فاطمه هستی رشیدی استاد¬منتقد : فاطمه اسکندری
داور : حجة الاسلام سعید ترکاشوند

****

چکیده نظرات استاد ارائه کننده بحث :
با توجه به رشد روز افزون وسایل ارتباط جمعی دربین افراد جامعه وفراگیر شدن استفاده از آنها بویژه در بین نسل جوان به ناچار باید پذیرفت که این شبکه ها به عنوان یک وسیله ارتباطی در بین مردم نفوذ کرده واستفاده از آن تقریبا همگانی شده است .و از آنجا که این شبکه ها به طور مطلق مضر نیستند وآثار وفواید بیشماری را می توان برای آنها برشمرد ضرورت دارد همه ی افراد جامعه خصوصا داعیه داران فرهنگی جامعه از این فرصت نهایت استفاده را در جهت ترویج وتوسعه فرهنگ اسلامی وانقلابی بکار برده واین فرصت را مغتنم شمارند به طوری که هر کسی بنا بروظایفی که برعهده دارد به تبلیغ وترویج دین پردازد مثلا طلاب می توانند با استفاده از این فضا با تشکیل گروه های علمی ،اعتقادی ،مشاوره و…به پاسخگویی و رد شبهات وارده بپردازند واز همین فضا در پی اثبات وانتشار اسلام ناب باشند ،پزشکان می توانند به تبادل نظروارائه ایده خود بپردازندو… پس این شبکه ها به طور مطلق نمی توانند مضر باشند بلکه بستگب به نوع استفاده دارد که با استفاده از فرهنگ سازی مناسب می توان نوع استفاده از آن را منحصر به فوائد آن نمود.

****

چکیده نظرات استاد منتقد :
از پیامدهای ظهور .شبکه های اجتماعی در جامعه این مطلب به روشنی دریافت می شود که شبکه های اجتماعی تلفن همراه آثار مخربی را بر زندگی فردی،خانوادگی واجتماعی افرادوارد کرده است به طوری که موارد بیشماری از آسیب ها وناهنجاری های موجود در اجتماع را می توان محصول این شبکه ها دانست البته در کنار آسیب ها فوایدی نیز برای این شبکه ها متصور است ولی در برابر آسیب ها ومضرات بیشمار آن جبران کننده نیست چنان چه طبق آیه 219سوره بقره حکم حرمت شراب وقمار از جانب شارع مقدس نیز به دلیل بیشتر بودن گناه ومضرات آن نسبت به فوایدشان می باشد علاوه بر اینکه می توان چنین ادعا نمود که:برخی از فوایدی که برای آن ذکر شده است مانند:ایجاد فضای مناسب در این شبکه ها برای پاسخگویی به شبهات وبالابردن اطلاعات دینی ومذهبی افراد اساسا منتفی است چرا که:1:انتقال اطلاعات در این فضا به صورت کلی وهمراه با ابهامات است 2:با توجه به عدم شناخت افراد سوال کننده ومشخص نبودن انگیزه افراد از طرح سوالات ممکن است زمان زیادی برای پاسخگویی به سوال اشخاصی که هیچ انگیزه ای برای شناخت واقع ندارند صرف شود 3:برای تحقق این امر اشخاص می توانند از راه های اثرگذارتری از جمله ارتباط رودر رو با افراد از طریق حلقه های صالحین ومنابر و… اقدام نماید.

*****

نتایج دیدگاه موافق:
فواید زیادی را می توان برای شبکه های اجتماعی تلفن همراه برشمرد از جمله:
1:سرعت وسهولت در برقراری ارتباط 2:ارتباط با گروه ها ومذاهب مختلف 3:صرفه جویی در زمان 4:اطلاع از رخدادهای مهم 5:امکان ارسال عکس ،فیلم و..بدون محدودیت مکانی
6:توانایی ارسال پیام های طولانی بدون صرف هزینه
7:امکان پاسخگویی به سوالات مطرح شده و رد شبهات وارده در حوزه های مختلف

****

نتایج دیدگاه مخالف :
با وجود فوایدی که برای شبکه های اجتماعی تلفن همراه شمرده شده ولی در مقابل مضرات وآسیب هایی که این شبکه ها بر زندگی فردی واجتماعی افراد می گذارد بسیار ناچیز وجبران ناپذیر است از جمله این آسیب ها ومضرات :
1:کاهش تعاملات افراد با یکدیگر در نتیجه افزایش خطر ابتلا به بیماریهای روحی مانند افسردگی ،انزواطلبی و.. 2:بهخطر افتادن حریم خصوصی افراد از طریق قابلیت دسترسی به اطلاعات شخصی موجود در تلفن از سوی سازندگان آنها وحتی هکرها
3:هویت زدایی از طریق تهاجم فرهنگی وایجاد شکاف بین مردم ومسئولین نظام

 نظر دهید »

سبک زندگی طرح دوباره یک دغدغه دیرین

02 دی 1394 توسط منتظز ظهور

فارغ از این‌كه اصطلاح «سبك زندگی» در فرهنگ واژگان آیت‌الله خامنه‌ای تازگی دارد یا نه، آن‌چه كه در كشور ما از آن به عنوان سبك زندگی یاد می‌كنند، از همان آغاز رهبری ایشان یا حتی قبل‌تر از آن دغدغه‌ی ایشان بوده است: «بنده زمان رياست‌جمهورى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى قضيه‌ى طرح لباس ملى را مطرح كردم و گفتم بياييد يك لباس ملى درست كنيم […] عرب‌ها لباس ملى خودشان را دارند، هندى‌ها لباس ملى خودشان را دارند، اندونزى‌يايى‌ها لباس ملى خودشان را دارند […] من و شما كه ايرانى هستيم، لباسمان چيست :؟ (بيانات در ديدار جمعی از جوانان استان همدان17/4/1383)

این‌گونه دغدغه‌ها نسبت به «روش‌ زندگی» در اوایل رهبری آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر از پیش نمایان گشت. نگاهی گذرا به نام‌گذاری سال‌هادر دهه‌ی هفتاد شمسی نشان می‌دهد كه ارتقای فرهنگ عمومی در كشور برای ایشان اهمیتی فوق‌العاده داشته است. انتخاب‌‌ نام‌هایی همچون «وجدان كاری، انضباط اجتماعى»، «انضباط اقتصادى و مالی» و «صرفه‌جویی» ناظر بر آسیب‌شناسی جامعه‌ی آن روز ایران بود؛ آسیب‌هایی همچون زياده‌روى و نابودكردن اموال عمومى و اموال شخصى و نیز ريخت و پاش و اسراف. در این میان نام‌هایی مانند «حركت به سوى اصلاح الگوى مصرف» و «همت مضاعف و كار مضاعف» برای نسل‌های جوان‌تر جامعه‌ی ایرانی آشناتر است. البته انتخاب نام سال، تنها زمینه‌ی طرح این بحث برای رهبری نبود، بلكه ایشان در سخنرانی‌های مختلفی در این سال‌ها به مسائلی مثل آپارتمان‌نشینی، معماری، اصلاح موی سر، شیوه‌ی راه‌رفتن، كتاب‌خوانی، الگوى مصرف وسايل زندگى، مُد و … نیز پرداخته‌اند.
ساموئل هانتینگتون در كتاب «چالش‌های هویت در آمریكا» موفقیت نظام سیاسی آمریكا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد، آمریكایی كردن (Americanization) آنها می‌داند.

در شرایط حساس كنونی منطقه و جهان و علیرغم همه‌ی تهدیدها و تحریم‌های تحمیلی علیه ملت ایران و شرایط اقتصادی و … چرا رهبر انقلاب این موضوع مهم را متن تمدن‌سازی نوین اسلامی می‌دانند؟ چرا ایشان دغدغه‌ی سبك زندگیرا با این كیفیت بیان می‌كنند؟ برای یافتن پاسخ لازم است كه دو وجه این سخنان را بررسی كنیم:
۱. وجه ایجابی:در جمع دانشجویان استان کرمانشاه،رهبر معظم انقلاب ، هدف اصلی و میانه‌ی انقلاب اسلامی ایران را «تشكیل جامعه‌ی اسلامی با همه‌ی خصوصیات و شاخص‌هایش» عنوان كردند؛ جامعه‌ای كه قرار است الگویش را سرِ دست بگیرد و در این آشفته‌‌بازار بین‌المللی و منطقه‌ای به همگان نشان دهد.

به نظر می‌رسد كه در عمر بیش از سی وچند سالی که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و با وجود همه‌ی سختی‌ها و فشارها، ایران اسلامی توانسته است ساختار و چهارچوب خوبی را برای پیشرفت خود بسازد. در زمینه‌ی سیاسی ما اكنون به ثبات و اقتدار سیاسی در داخل و اثرگذار در عرصه‌ی بین‌الملل رسیده‌ایم. پروژه‌ی « مهار ایران» كه با وقوع بیداری اسلامی رنگ و بوی جدیدی یافته، حاكی از این امر دارد. در عرصه‌ی علم به استناد پایگاه استنادی اسكوپوس در سال ۲۰۱۲ میلادی، حائز رتبه‌ی نخست در منطقه و شانزدهم در دنیا هستیم. همچنین با توجه به ظرفیت‌های طبیعی، زیربنایی و انسانی‌ كشورمان، ابزار مناسبی را با توجه به ساخت و اسكلت محكم نظام در اختیار داریم. حال نوبت به طراحی و ساخت بنای مورد نظر است، اما چه بنایی و با چه معماری باید برای این اسكلت طراحی نمود؟ «آن چيزهایى است كه متن زندگى ما را تشكيل می‌دهد؛ كه همان سبك زندگى است.»

اگر ما سبك زندگی را تنها بحثی ذیل فرهنگ ندانیم و نقش آن را در تمدن‌سازی فهم كنیم، با توجه به ظرفیت‌های فوق به موقعیتی رسیده‌ایم كه باید برای طراحی بنای تمدن خود برنامه‌ریزی كنیم. حال كه باید راه نوینی را برای خود و همگان باز كنیم، آیا می‌توانیم از چگونه زندگی‌كردن مردم بگذریم و تنها به انتقال گفتمان‌ها و آرمان‌های خود بسنده كنیم؟ مردم برای معیشت و معاش خود نیز نیاز به الگو دارند.

۲. وجه سلبی:
۲.۱ساموئل هانتینگتون در كتاب «چالش‌های هویت در آمریكا» موفقیت نظام سیاسی آمریكا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد با تمامی جهان خاكی و در یك كلمه «آمریكایی كردن» (Americanization) آنها می‌داند. به این معنا كه ما با دین شما، مذهب شما، رنگ پوست و موی شما كاری نداریم؛ فقط آمریكایی زندگی كنید، حتی اگر مسلمان هستید. هانتینگتون معتقد است كه تداوم جامعه‌ی آمریكا در پرتو فرآیند آمریكایی‌كردن ممكن می‌شود؛ با این استراتژی كه در مدل مركز-پیرامون یا شمال-جنوب و برای افزایش حداكثری عمق استراتژیك آمریكا باید وارد زندگی پیرامونی‌ها و جنوبی‌ها نیز بشود.
سبك زندگی آن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد كه اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌كنیم كه دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریك نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد كه یا سكولاریسم پنهان است یا تقلید.
•
تفكیك سبك زندگی از اعتقادات و دین -به عبارتی سكولاریزه كردن سبك زندگی- مهم‌ترین دستاورد نظام سلطه بوده كه مرزهای آن به جامعه‌ی آمریكایی محدود نمی‌شود. با این منطق بوده كه «فرهنگ مهاجم» غرب خود را تبدیل به «فرهنگ غالب» كرده است. وقتی انسان‌های بسیاری در خارج از مرزهای آمریكا، آمریكایی زندگی می‌كنند، ایالات متحده می‌تواند به عنوان عمق استراتژیك خود روی آن‌ها حساب كند. موفقیتی كه آمریكایی‌ها نتوانستند با قدرت نظامی و سیاسی خود به آن دست یابند، با آمریكایی كردن زندگی بسیاری از مردمان جهان برایشان فراهم آمده است. جوزف نای، نظریه‌پرداز «قدرت نرم» معتقد است كه آمریكا در دیپلماسی عمومی خود با دو بازوی رسانه‌ای و آموزشی، رؤیاها و انتخاب‌های جهانیان را می‌سازد.

بنابراین چه ما به دنبال تمدن‌سازی باشیم و چه نباشیم، حداقل برای حفظ هویت خود باید روش زندگی متناسب با اعتقاداتمان را ارائه دهیم وگرنه آمریكایی‌شدن دیر یا زود سرنوشت ما هم خواهد بود.

۲.۲نگاه آسیب‌شناسانه به وضعیت فرهنگی و به‌خصوص سبك زندگی كنونی ایرانیان، ما را وامی‌دارد تا مشكلات فرهنگی خود را تنها ناشی از تهاجم فرهنگی نظام سلطه نبینیم. مشكلات جامعه را باید به‌درستی شناسایی كرد و مجرای اصلاح آن را نیز روشن نمود. بسیاری از ما این نكته را در نقد وضع موجود لحاظ نمی‌كنیم و كاستی‌ها و آسیب‌های خود را در حوزه‌ی رفتارها و هنجارهای فرهنگی، به مسائل سیاسی یا اقتصادی و بین‌المللی «فرافكنی» می‌كنیم.

شاید سبك زندگی آن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد كه اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌كنیم كه دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریك نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد كه یا سكولاریسم پنهان است یا تقلید. علت هر دو این‌ها هم سطحی‌نگری است. گروه اول بر این خیال می‌زیند كه اسلام را در عصر جدید، نونوار می‌كنند و گروه دوم ناخواسته دین را قربانی سبك زندگی غربی می‌كنند.

رهبر انقلاب اسلامی پیوسته در سخنان خود، بستر و ضرورت و جایگاه بحث سبك زندگی را در جمهوری اسلامی مشخص کرده اند. و برای نشان دادن نقشه‌ی راه این مسئله، به چند ملاحظه‌ی مهم اشاره نموده اند. ایشان تفسیری توحیدی از زندگی و سبك زندگی بر مبنای خدامحوری را متفاوت از سبك زندگی انسان‌مدارانه‌ی غربی دانستند.چرا برخی از بخش های کشورمان طلاق زیاد است؟
• چرا در برخی از بخش های کشورمان روی آوردن جوان ها به مواد مخدر زیاد است؟
• چرا صلحه رحم در بین ما ضعیف است؟
• آپارتمان نشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آن ها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت کنیم؟
• الگوی تفریح سالم چیست؟
• طراحی لباسمان چطور؟
• مساله ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟
• چرا پشت سر یکدیگر حرف می زنیم؟
• حقوق افراد را چقدر رعایت می کنیم؟
• چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف گرایی رواج دارد؟ آیا مصرف گرایی افتخار است؟ مصرف گرایی یعنی این که ما هرچه گیر می آوریم، صرف اموری کنیم که جز ضروریات زندگی ما نیست.
• چه کنیم که حق همسر و حق فرزندانمان رعایت شود؟
• چه کنیم که طاق و فروپاشی خانواده، آن چنان که در غرب رایج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟
• چه کنیم که زن در جامعه ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی اش محفوظ بماند، هم بتواند وظایف اجتماعیش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا یکی را انتخاب کند؟ این ها جز مسائل اساسی ماست.
• حد زاد و ولد در جامعه ما چیست؟
• چرا در بعضی از شهر های بزرگ، خانه های مجردی و جود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه ما نفوذ کرده است؟
• تجمل گرایی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدر ش بد است؟ چقدر ش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟
این ها یک فهرستی از آن چیزهایی است که متن تمدن را تشکیل می دهد. قضاوت درباره ی یک تمدن، مبتنی بر اینها ست.نمی شود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد، در حالی که در داخل آن،این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته.اصل اینهاست، آن ها ابزاری است برای اینکه این بخش تامین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانی مطلوب پیدا کنند.

حجت‌الاسلام نخاولی:

حیات طیبه؛ مفهوم اصیل سبک زندگی / دین، انسان و زندگی؛ مولفه‌های پایه‌ای

البته فقط کلمه از آن طرف آمده است. مفهوم و محتوای سبک زندگی با یک تفاوت اساسی تحت عنوان «حیات طیبه» در فضای دین اسلام وجود دارد. این تفاوت عبارت است از اینکه؛ در غرب هدف از سبک زندگی این است که چگونه با بهترین انتخاب حداکثر رفاه و لذت را به دست بیاوریم، اما حرف سبک زندگی اسلامی در محیط امروزی این است که نگاهمان را نسبت به زندگی باید تغییر دهیم. در نگاه اسلام سبک زندگی سه مولفه‌ی پایه‌ای دارد که بنیان سبک زندگی را می سازند؛ «دین، انسان و زندگی» و ما اینها را باید در نگاه خودمان تعریف کنیم.
عمده کسانی که بعد از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در سبک زندگی قلم زدند سبک زندگی را به فضای رفتار محدود کردند. اگر این نوشتجات را دوباره مرور کنید می‌بینید که از منظر این عزیزان سبک زندگی فقط رفتار است، مثلا در فضاهای غیر دینی چیزی که مطرح می شود این است که چگونه غذا بخوریم که چاق نشویم و سالم بمانیم. عمدتا رژیم های غذایی! و کسانی هم که به اصطلاح در فضاهای دینی تنفس می کنند مثلا می گویند: سبک زندگی اسلامی، شاخه تغذیه، غذا خوردن، رفتارهای غذایی. این همان آداب غذا خوردن است که باز هم رفتار است. در حالی که آن مقداری که من از واژه ی سبک زندگی دریافت کرده ام سبک زندگی «سَبک» رفتار است نه خود رفتار.

اخلاق؛ پایه رفتار ما در زندگی

مثل کلمه اخلاق. اخلاق چیست؟ دو تعبیر وجود دارد. مثلا گاهی می گویند انسان باید اخلاق داشته باشد. یعنی چه کار کند؟ غیبت نکند، تهمت نزند، مردم آزاری نکند. اینجا اخلاق را دارند با رفتار تعریف می کنند در حالی که اخلاق رفتار نیست. یک تعبیر دیگر این است که می گویند: یک فرد اخلاقی کسی است که به دیگران کمک می کند. تفاوتش با جمله ی قبلی چه بود؟ یکی رفتار های حداقلی بود دیگری رفتار های حداکثری. یک سری رفتارهای واجب و حرام داریم و یک سری رفتارهای مستحب و مکروه. مثلا فلانی مال حرام نمی خورد. گوشت خوک نمی خورد! اما یک وقت می‌گویند: فلانی بدون «بسم الله» غذا نمی خورد. «بسم الله» گفتن مستحب است. این تعریف، یک نوع تعریف از اخلاق است؛ تعریف با «رفتار»! حال سوال پیش می آید که این تعریف با «فقه» چه تفاوتی می کند. جواب این است که منظور ما از اخلاق رفتار های «حداکثری» است نه حداقلی. علم فقه عهده دار اخلاق حداقلی و به عبارتی «باید ها و نباید های رفتاری» است.
این یک تعریف از اخلاق است، اما این تعبیر از اخلاق تعبیر ناقصی است. طبق آنچه من به آن رسیده ام، اخلاق به حسب اخلاق بودنش «خود» رفتار نیست بلکه «پایه‌ی» رفتار است. «سبک رفتار» است. یعنی به عنوان مثال چه اتفاقی می افتد که این آدم کمک می کند یا مال حرام نمی خورد؟ این اتفاق همان پایه‌ای است که رفتارها را شکل می دهد. آن پایه چیست؟ این مثال را دقت کنید.

فکر و اندیشه، سازنده اخلاق است

فرض کنید با دوستان و خانوادتان می روید شمال. بعد در مسیر یک آقا و خانم هم پشت سر شما نشستند و دو تا بچه دارند که اتوبوس را روی سرشان گذاشتند. سر و صداهای مختلف می کنند، مزاحم شما می شوند و این پدر و مادر هم عین خیالشان نیست. چه فکری در شما ایجاد می شود؟ اینکه آن پدر و مادر آدم های بی مسئولیتی اند. آدم های بی خیالی اند. خودخواه هستند و …
این را داخل پرانتز بگویم: یک انسان از صبح تا شب به طور متوسط بین 20 تا 30 هزار فکر به ذهنش می رسد. اما به خیلی از این فکرها توجه ندارد. به طور متوسط خطورات فکری هر دو ثانیه است. ولی هیچ کس به این امر توجه نمی‌کند. افکاری ما داریم که خودمان متوجهش نیستیم. افکاری که به آنها می گویند افکار پنهان و این افکار 7 قسمت از 8 قسمت فکر ماست. یعنی از هر 10 فکر، ما متوجه یک فکر هستیم. هیچ کار و عمل و واکنشی در انسان نیست الا اینکه پشت صحنه اش یک یا چند فکر است. کار «محاسبه» همین است. ارزیابی مسائلی که از ذهن عبور میکند.
برگردیم به مثال خودمان؛ در آن اتوبوس شما نسبت به این خانم یا آقا چه فکری کردید؟ نسبت به این بچه ها چه چیزی به ذهنتان می رسد؟ بچه های بی تربیتی هستند و … پشت سر این فکر چه حسی در شما پدید می آید؟ حس نفرت، عصبانیت، خشم و … پشت سر این حسی که به وجود می‌آید چه رفتاری ایجاد می‌شود؟ مثلا اگر بخواهد به چیپس شما دست بزند چه می شود؟ …
حالا اتوبوس در طول مسیر نگه می دارد و بچه ها خیلی سریع پیاده می شوند. آن کسانی که فکر می کردید پدر و مادر این بچه ها هستند می آیند خطال به همه مسافران اتوبوس می گویند: «ببخشید، بچه ها حضور داشتند و نمی شد جلوی آنها صحبت کرد… من شوهر خاله این بچه ها هستم. پدر و مادرشان چند روز پیش در یک تصادفی جلوی چشمشان آتش گرفتند و سوختند. بچه‌ها تعادلشان به هم خورده است. با روانپزشک صحبت کردیم گفت: اینها را چند روز ببرید بیرون شهر تا روحیه شان بهتر شود. به همین خاطر ما از شما عذر خواهی می کنیم.»
اتوبوس راه می افتد. حالا چه فکری در ذهن شماست؟ این خانم و آقا چه قدر با احساس و دلسوز و فداکاراند. در مورد بچه ها چه فکری می کنید؟ چه بلایی سرشان آمده است، آینده شان چه می شود، به لحظ روانی چه اتفاقی برایشان می افتد. حالا چه رفتاری نشان می دهید؟ اگر به چیپس شما دست بزند چه کار می کنید؟ …
سوال اصلی اینجاست که در این بین چه اتفاقی افتاد که رفتار شما عوض شد؟ جواب ساده است؛ فکر شما نسبت به این ماجرا عوض شد…
«مبنای تغییر رفتار تغییر خلقیات است و مبنای تغییر خلقیات تغییر فکر است.آن مقداری که من از سبک زندگی دریافت کرده ام این است که؛ سبک زندگی مجموعه رفتارها به علاوه مبانی - البته مبانی خُلقی - رفتاری است.
یک مثال دیگر بزنم. شما پیش من می‌آیید و مقداری پول نیاز دارید. من آن مقدار را دارم و به آن پول هم نیازی ندارم اما می گویم نه! نمی‌دهم! چرا؟ چون خسیس و بخیل هستم. بُخل چه کار می کند؟ رفتار ایجاد می کند. پس ببینید! رفتار ما «ریشه» در خلقیات درونی ما دارد. خلقیاتی که «پایه» رفتار ماست. کسی که حرام می خورد خُلق لذت طلبی دارد. سبک رفتار بر اساس نوع این خلقیات شکل می گیرد. یعنی شما اگر این لایه را نتوانید تغییر بدهید رفتار یا اصلا ایجاد نمی شود یا اگر ایجاد شود پایدار نیست و اگر هم پایدار باشد عمق ندارد.
یکی از دوستان تعریف می کرد و می گفت: «رفته بودیم به یک مدرسه. اتفاقا بازرس آموزش و پرورش هم آمده بود. ناظم مدرسه می گفت: بچه ها بدوید بروید نماز! سریع که بازرس آمده است. بعضی از بچه ها می گفتند: ما وضو نگرفته ایم. ناظم می گفت: حالا بروید نماز بخوانید بعد وضو می گیرید!»
ببینید؛ این فرد دارد ریا و نفاق را در بچه ها نهادینه می کند. شما اگر برای رفتار مبنا درست نکنید رفتار ها از این سه حالت خارج نیست: «یا ایجاد نمی شود، یا پایدار نیست، یا عمیق نیست.» بارها دیده اید بچه ها به بلوغ که می رسند، نماز و روزه و واجبات را به درستی انجام می دهند اما وقتی که می روند دانشگاه عوض می شوند. این عوض شدن نتیجه «انتقال» یک رفتار به شخص، بدون مبنا است. وقتی نگرش سازی ها و خُلق سازی ها ایجاد نشود رفتار، ناپایدار می شود. طرف یک عمر نماز می خواند اما به ناموس مردم هم چشم دارد.

 نظر دهید »

پژوهشی در مورد مسجد مقدس جمکران

02 دی 1394 توسط منتظز ظهور

پژوهشی در مورد مسجد مقدس جمکران

مهمترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمکران، در شش کیلومترى شهر مذهبى قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از پانزده میلیون عاشق دل باخته، از سر تا سر میهن اسلامى و جهان، در این پایگاه معنوى، گرد مى آیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، را در این مکان مقدس به جاى مىآورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل مىگویند، استغاثه مىکنند، نداى «یا بن الحسن!» سر مىدهند، از مشکلات مادّى و معنوى خود سخن مىگویند، با دلى خونبار، از طولانى شدن دوران غیبت، شکوهها مىکنند.
تاریخچه تفصیلى
مهمترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمکران، در شش کیلومترى شهر مذهبى قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از پانزده میلیون عاشق دل باخته، از سر تا سر میهن اسلامى و جهان، در این پایگاه معنوى، گرد مىآیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، را در این مکان مقدس به جاى مىآورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل مىگویند، استغاثه مىکنند، نداى «یا بن الحسن!» سر مىدهند، از مشکلات مادّى و معنوى خود سخن مىگویند، با دلى خونبار، از طولانى شدن دوران غیبت، شکوهها مىکنند.
آنان که از شناخت عمیقترى برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه ملکوتى، همه حوائج شخصى خود را فراموش مىکنند و همه مشکلات دست و پاگیر زندگى را به فراموشى مىسپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجى بشر، امام ثانى عشر، حضرت ولى عصر، روحى و ارواح العالمین فداه» را مسئلت مىکنند؛ زیرا، اگر این حاجت برآورده شود، دیگر مشکلى نخواهد ماند، و اگر این حاجت روا نشود، حلّ دیگر مشکلات، مشکل اساسى را حل نخواهد کرد.

تاریخچه مسجد مقدس جمکران
آن چه مسلم است، این است که این مسجد، بیش از یک هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، در بیدارى، نه در خواب تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلّىگاه حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) بوده است.
علامه بزرگوار، میرزا حسین نورى، (متوفاى ۱۳۲۰ هجری) در کتاب ارزشمند نجم الثاقب که به فرمان میرزاى بزرگ، آن را تألیف کرد و میرزاى شیرازى، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: «براى تصحیح عقیده خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایتاش، به سر منزل یقین و ایمان برسند» تاریخچه تأسیس مسجد مقدس جمکران را به شرح زیر آورده است:
شیخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ بناى مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می گوید:
شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان ۳۷۳ هجری، در سراى خود خفته بودم که جماعتى به درِ سراى من آمدند. نصفى از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان ، صلوات الله علیه را اجابت کن که ترا مىخواند».
حسن بن مثله مىگوید: «من، برخاستم و آماده شدم» چون به در سراى رسیدم، جماعتى از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشآمد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (مقدس جمکران) است، آوردند».
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختى نهاده و فرشى نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهاى نیکو نهاده و جوانى سى ساله، بر روى تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیر مردى در مقابل او نشسته، کتابى در دست گرفته، بر آن جوان مىخواند.
بیش از شصت مرد که برخى جامه سفید و برخى جامه سبز بر تن داشتند، برگرد او روى زمین نماز مىخواندند.
آن پیر مرد که حضرت خضر (علی نبینا و آله و علیه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام (علیه السلام) مرا به اسم خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: «تو، چند سال است که این زمین را عمارت مىکنى و ما خراب مىکنیم. پنج سال زراعت کردى و امسال دیگر باره شروع کردی، عمارت میکنی، رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هرچه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند».
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگراز این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو میریزد».
حسن بن مثله عرض کرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند».
امام (علیه السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در این جا علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیة اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار «سورة حمد» و هفت بار سورة «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح رکوع و سجود را، هفت بار بگویند.
و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق که در (هنگام خواندن سورة)حمد چون به «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله الاّ الله) بگویند و تسبیح فاطمة زهرا(علیها السلام) را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلاش، صلوات الله علیهم، بفرستند».
و این نقل، از لفظ مبارک امام (علیه السلام) است که فرمود:
«فَمَنْ صلاّهما، فکأنّما صلّی فی البیت العتیق».
هرکس، این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانة کعبه آن را خوانده است.
حسن بن مثله میگوید: «در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی خیال میکنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است».
پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گلّة جعفر کاشانی چوپانـ بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولاش را دادند، با پول آن خریداری کن، و گرنه پولاش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بُز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بُز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بُز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازة یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است».
آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز ما در اینجاییم.
حسن بن مثله میگوید: «من، به خانه رفتم و همة شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: «به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام (علیه السلام) فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این که حدود مسجد، با میخها و زنجیرها مشخص شده است».
آن گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم غلامان و خادمان ایشان گفتند:
«شما از جمکران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اول بامداد، سید ابوالحسن در انتظار شما است».
پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید. پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
«شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمکران پیش تو خواهد آمد، آن چه بگوید اعتماد کن وگفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نکن». از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سید ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران) رهسپار گردیدند.
چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلهاش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گله رفت آن بز که از پشت سر گله من آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلة من نبود، جز امروز که در میان گله، آن را دیدم و هرچند خواستم که آن رابگیرم، میسّر نشد».
پس آن بُز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سید ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت.
آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.
سید ابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانة خود نگهداری کرد. هر بیماری صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها میمالید، در حال، شفا مییافت.
ابوالحسن الرضا وفات کرد و در محلة موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد، یکی از فرزنداناش بیمار گردید. داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجیرها و میخها را نیافت».

پیشگویی امیرمؤمنان (علیه السلام) از مسجد مقدس جمکران
مطابق نقل خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیرمؤمنان (علیه السلام) از مسجد مقدس جمکران سخن گفته است. محمد بن محمد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمد صالح قمّی، به سال ۱۱۷۹هجری، دربارة فضیلت شهر قم و تاریخچه تأسیس مسجد مقدس جمکران، کتاب ارزشمندی تألیف و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است.
شیخ آقا بزرگ تهرانی، این کتاب را مشاهده کرده و گزارش آن را در الذریعه آورده است.
مرحوم کاتوزیان، این کتاب را در اختیار داشته که فرازهایی از آن را در کتاب أنوار المشعشعین آورده است.
وی در این رابطه، حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آورده که فرازهایی از آن را در این جا میآوریم ( علاقه مندان به تفصیل بیشتر می توانند به کتاب انوار المشعشعین مراجعه نمایند) او میگوید:
در کتاب خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین ـ از تصنیفات شیخ صدوق با سند صحیح و معتبر، از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانی! در اول ظهور، خروج نماید قائم آل محمد (علیه السلام) از شهری که آن را قم گویند و مردم را دعوت به حق میکند، همة خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود…
ای پسر یمانی! این زمین مقدس است، از همة لوثها، پاک است…
عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن ـ که قصر مجوس است ـ و آن را «جمکران» خوانند. از زیر یک منارة آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتش خانة گبران بوده…».
از این حدیث شریف، استفاده میشود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیة الله، اروحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است.
مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، دربارة کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل سخن گفته است.
خوانندگان گرامی، توجه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا معصومان : که با سرچشمة وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمیتوانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقق پیدا کند.
روزی که امیرمؤمنان (علیه السلام) به حذیفه از مسجد جمکران خبر میداد، در سرزمین حجاز، عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا میبینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به «در نزدیکی ری» تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمه : روشن گردد.
از این رهگذر، احتمال نمیرود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی دهات قم شنیده باشد.
نکات ریزی که در مورد قصر مجوس و آتش خانة گبران آمده، مطلبی نبود که در حجاز و عراق، کسی از آن آگاه باشد.
به هنگام صدور این حدیث از مولای متقیان (علیه السلام) ، کسی نمیتوانست پیش بینی کند که کنار ده جمکران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیة الله (علیه السلام) که روز متولد نشده بود، ارتباط خواهد داشت.
هنگامی که شیخ صدوق، این حدیث را در کتاب مونس الحزین درج میکرد، بدون دید، این مسجد، مناره نداشت.
هنگامی که صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل میکرد باز هم مسجد مقدس جمکران، منارهای نداشت؛ زیرا، برای نخستین بار، در سال ۱۳۱۸ هجری، یک مناره در زاویة جنوب شرقی مسجد ساخته شد.
هنگامی که مرحوم کاتوزیان، این حدیث را در کتاب انوار المشعشعین مینوشت، مسجد جمکران، فقط یک مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در حدیث آمده است که «از زیر یک منارة آن، مسجد بیرون آید».
این تعبیر، صریح است در این که به هنگام ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمکران، بیش از یک مناره خواهد داشت، در حالی که به هنگام چاپ کتاب ۱۳۲۷ هجری) مسجد، فقط یک مناره داشت

 نظر دهید »

برگزاری همایش با عنوان بررسی اهداف وحدت حوزه ودانشگاه با رویکرد استکبار ستیزی

02 دی 1394 توسط منتظز ظهور

همزمان با هفته پژوهش وبزرگداشت یاد وخاطره شهید منادی وحدت حوزه ودانشگاه شهید مفتح(رحمة الله علیه) همایشی با عنوان بررسی اهداف وحدت حوزه ودانشگاه با رویکرد استکبار ستیزی در تاریخ 25/9/1394در سالن اجتماعات حوزه علمیه کوثر تویسرکان برگزار شد .در این مراسم که با حضور کلیه ی طلاب این واحد آموزشی وجمعی از مسئولین دانشگاهی برگزار شد حجة الاسلام والمسلمین دکتر احسان ترکاشوند از اساتید بنام حوزوی ودانشگاهی به ایراد سخنرانی پرداختند؛ ایشان ضمن تبریک روز پژوهش ،روز وحدت حوزه ودانشگاه به ارائه ی مقاله ای در همین خصوص پرداختند وبه بیان مصادیقی از استکبار ستیزی در قرآن وروایات اشاره داشتند؛ همچنین ایشان درطی تحقیق خود به بیان بیش از 15 مورد از موارد استکبار واستکبار ستیزی از لسان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه ) در صحیفه ی امام “جلد های گوناگون “اشاره داشتند وطلاب را به لزوم ولایت پذیری تام و وبصیرت افزایی درخود و دیگران توصیه کردند ودر پایان به پرسش های حاضران پاسخ گفتند.
همچنین در این مراسم ارائه مقاله توسط پژوهشگر برتر سرکار خانم سالاری نژاد صورت گرفت که به بیان موانع ایجاد وحدت بین طلاب ودانشجویان وارائه راهکارهای ایجاد وحدت بین آنها پرداخته بودند. در پایان نیز به پژوهشگران برتر جوایزی اهدا گردید

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • وسوسه ،شیطان
  • فضای مجازی
    • وبلاگ نویسی

معاونت پژوهش مدرسه علمیه کوثر تویسرکان

معاونت پژوهش مدرسه علمیه کوثر تویسرکان

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس